بسم الله الرحمن الرحیم
چقدر دردناکه وقتی جنایت های خاندان آل سعود(آل یهود)رو میبینیم
یکی دیگه از این جنایات و حتک حرمت ها
ساخت توالت در محل خانه پیامبر بدست آل سعود!
کلیپش رو ببینید تا باورتون بشه
روی عکس کلیک کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
یک ماجرای خواندنی از پیام یک شهید و امام خمینی به رهبر انقلاب
سردار سالار آبنوش امروز در جمع بسیجیان در مسجد امام حسن عسگری (ع) با اشاره به یکی از خاطرات محافظان رهبر فرزانه انقلاب اظهار کرد: این محافظ در خاطراتش به بنده گفت، ما همیشه قبل از دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهدا هماهنگیهای لازم را انجام میدهیم و حتی یک تیم قبل از این دیدار به محل مربوط میفرستیم تا همه شرایط را از نظر امنیتی بررسی کنند.
همچنین قبل از دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهدا به این خانوادهها اطلاع میدهیم که یکی از مسئولان کشوری میخواهد با شما ملاقات کند تا اگر میخواهند منزلشان را تمیز و آب و جارو کنند، این کار را انجام دهند تا فضای خانه برای این ملاقات بهتر مهیا شود و کمتر شده به آنان بگوییم که حضرت آقا میخواهد با شما دیدار کند.
این محافظ مقام معظم رهبری در ادامه بیان خاطراتشان به بنده میگوید: بعد از ظهر یک روز تابستان امسال رهبر فرزانه انقلاب به ما محافظان فرمودند که آماده شوید تا به خانواده یکی از شهیدان سر بزنیم.
ما در جواب ایشان پاسخ دادیم که هماهنگیهای لازم صورت نگرفته اجازه دهید اقدامات لازم را انجام دهیم، ولی ایشان با قاطعیت گفتند برای دیدار با خانواده شهید آماده شوید تا حرکت کنیم.
ما که همیشه گوش به فرمان رهبری هستیم دستور ایشان را اجرا کردیم و سوار ماشین شدیم و به محلی که رهبری فرمودند حرکت کردیم، در داخل ماشین با پادگان بسیج تماس گرفتم و گفتم در این محل چند خانواده شهید است که بهم پاسخ دادند در محل فوق خانواده یک فرزند شهید، دو فرزند شهید و سه فرزند شهید وجود دارد.
مقام معظم رهبری به من فرمودند خانواده دو فرزند شهید درسته و به این خانواده سر بزنیم که بنده آدرس را بلافاصله از پادگان بسیج گرفتم و به همان آدرس رفتیم پس از اینکه به محله مربوط رسیدیم با ماشین وارد کوچه شدیم تا خانه مورد نظر را پیدا کنیم، در حین حرکت با ماشین در داخل کوچه مقام معظم رهبری به من اشاره کردند و فرمودند همین منزل است در این خانه را بزنید.
بنده از ماشین پیاده شدم تا درب خانه را بزنم و از صاحب آن خانه بپرسم که این جا منزل همان مادر دو شهید است یا نه! صاحب این خانه در را باز کرد و یکدفعه از من پرسید پس حضرت آقا کو؟ من که از سئوال این مادر شهید بسیار تعجب کرده و در مبهوت بودم، در پاسخ به ایشان گفتم منظورتان چیست کدام آقا؟
این مادر شهید به من جواب دادند من را اذیت نکن مقام معظم رهبری را میگویم در حال گفتن این کلمات بود که سرش را از درب منزل بیرون آورد و حضرت آقا را در ماشین دید و به ایشان ضمن خوشآمدگویی فرمودند بفرمایید داخل، بنده از صبح منتظر ورود شما هستم.
جالب اینجاست این مادر دو فرزند شهید از صبح برای ورود مقام معظم رهبری به منزلشان خانه را تمیز و مرتب کرده و حیاط را آب و جارو زده بودند، ما محافظان رهبری که از اتفاق این ماجرا سخت در حیرت و مبهوت بودیم با تعارف کردن این مادر وارد منزل شدیم.
بعد از اینکه نشستیم مادر این دو فرزند شهید بعد از خوشآمدگویی ماجرا را برایمان تعریف کرد و گفتند: من دیشب دو فرزند شهیدم را به همراه امام خمینی (ره) در خواب دیدم که فرزندانمان رو به من کرده و گفتند فردا سیدعلی میهمان شما است خانه را برای ورود ایشان مهیا کن، به همین دلیل من از صبح که بیدار شدم خانه را مرتب کرده و لحظه شماری میکردم تا شما به منزل ما تشریف بیاورید.
ولی حضرت آقا رهبر کبیر انقلاب یک جمله به من فرمودند و گفتند حتما این پیام را به شما بگویم که در این لحظه مقام معظم رهبری بلافاصله با شوق فرمودند بگو مادر جان درباره من گفتند، ایشان چه پیامی برای من داشتند.
مادر شهید در پاسخ گفتند ایشان فرمودند که به سید علی بگو پیروزی نزدیک است و صاحب ما میآید و خدا از شما محافظت میکند.
فرمانده سپاه صاحبالامر (عج) استان قزوین در ادامه این خاطره گفت: ما باید تابع و مطیع مطلق ولایتفقیه باشیم تا با تبعیت از ایشان در برابر دشمنان اسلام به پیروزی برسیم و مطمئن باشید که خدا یار و یاور ما خواهد بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
«علیرضا برخورداری» جانبازی است از یادگاران دفاع مقدس که حالا مجموعهای از ترکش های مختلف، آزار دهنده جسمش شده اما روح بلند او آنچنان است که از حضور در همه میدانها سخن میگوید.
وی در ابتدای صحبتهای خود گفت: علیرضا برخورداری متولد فروردین 1338 میدان فلاح سابق (ابوذر فعلی) هستم. یک برادر و دو خواهر هستیم. سه ساله بودم که پدرم فوت کرد. پدرم کارگر انبار بود. مادرم نیز در شرکتی لباس اتو میکرد. مادرم سخت کار کرد و ما را بزرگ کرد.
*وضو گرفتن به روش زنانه
در یک خانواده مذهبی زندگی می کردم. مادرم نمازخواندن را یادم داد با این تفاوت که من وضو گرفتن زنانه را از او یاد گرفتم و به سبک مادرم وضو میگرفتم و در مدرسه مورد تمسخر همکلاسی هایم قرار گرفتم.
تحصیلاتم را در امامزاده حسن شروع کردم و سه سال آنجا خواندم. تا سوم راهنمایی درس را ادامه دادم، ولی به خاطر مشکلات اقتصادی ادامه تحصیل ندادم. بعد به عنوان کارگر جوشکاری درکارخانه «حدید »مشغول شدم.
دای از آن،کارهای زیادی مثل هندوانه فروشی، جگرکی، شاگردی مغازه،خیاطی، نقاشی و... انجام دادهام تا کمک خرج خانواده باشم.
سال 57 به خدمت سربازی رفتم و 14 ماه بیشتر خدمت نکردم. آن هم به دستور امام(ره) مبنی بر فرار از پادگان ها. همیشه به عنوان لیدر تظاهرات علیه رژیم در محله فلاح نقش داشتم و در مساجد ابوذر، حجت و امام حسن عسگری(ع) فعالیت میکردم. در تظاهراتی که در میدان فلاح پایهریزی کردم. عکس امام را به بادکنکهای گازی میبستم و این گونه تظاهرات به راه انداختم.
یک روز اعلامیههای امام را از مشهد به تهران میآوردم که در ایستگاه راهآهن مورد تعقیب قرار گرفتم. من از راه ریلهای راهآهن تا سهراه جوادیه دویدم و شب اعلامیهها را پخش کردم.
هنگامی که امام وارد کشور شد به استقبال امام رفتیم. در آن زمان وقتی به عنوان انتظامات در کمیته استقبال حضور پیدا کردم، برای دیدن امام بالای شاخه درختی رفتم و با هجوم مردم، من از بالای شاخه با پهلو به زمین افتادم و مجروح شدم و در همان حالت صدها نفر از روی بدنم عبور کردند.
*سال 61 آغاز رفتن به جبهه
سال 60 جذب کمیته انقلاب اسلامی شدم. شش ماه اول به عنوان افسر نگهبان کمیته مرکزی بودم و بعد به واحد گشت رفتم. سال 61 اولین حضورم در جبهه بود که به غرب کشور رفتم و به عنوان بسیجی به گیلانغرب رفتم.
در کوههای بازیدراز 3 ماه به عنوان یک تکتیرانداز حضور داشتم و بعد از سه ماه برگشتم. سپس مجدداً یک سه ماه دیگر به غرب رفتم. در مجموع دو دوره 3 ماهه و یک دوره 18 ماهه در جبهه حضور داشتم، آن هم درقالب تیپ موسیبن جعفر که از نیروهای کمیته انقلاب اسلامی حضور داشتم.
19 مردادماه سال 62 ساعت 5:20 دقیقه دو روز بعد از عملیات والفجر3 مجروح شدم. منطقه مجروحیت گیلانغرب بود. در آنجا تنها وسیله ارتباطی یک دستگاه fax بود که نیروها با هم در ارتباط بودند.
با یکی از دوستان به نام محمد ایلخانی برای مطلع ساختن خانواده از سلامتی خودمان به این مرکز رفتیم که جنگندههای عراقی به طرز وسیعی منطقه را بمباران کردند.
در این زمان من در ماشین نشسته بودم که گلوله به نزدیکی ماشین اصابت کرد. به بدنم نگاه کردم، دیدم سر و دستم به شدت زخمی شده، سپس به شیاری پناه بردم که یک دفعه بمبی به نیم متری من خورد و دیگر هیچ چیز نفهمیدم.
در این حال اشهد خودم را گفتم. بعد من را به عنوان شهید داخل وانت قرار دادند، در طول مسیر یک بار به هوش آمدم و دیدم تعداد زیادی مجروح کنارم است.
* 2000 ترکش در بدن
به جرأت میتوانم بگویم 2 هزار نقطه در بدنم سوراخ شده بود. الان 2000 ترکش در بدنم به ویژه در پاهایم وجود دارد که هر از چند گاهی میخارد و از بدن بیرون میزند، البته حجم ترکش در پای چپم بیشتر است و انگشت دوم پای چپم نیز قطع شده است.
ترکش های مختلف در بدن
*یک ساعت شهید شده بودم
در آن موقع من را به سرد خانه شهر گیلانغرب انتقال دادند و به عنوان شهید محسوب کردند. آنجا چون حجم شهدا زیاد بود در همان اتاق مجاور سردخانه قرار دادند. یک لحظه احساس سرما کردم و چشمانم را بازکردم و دستم را تکان دادم که پرستاری میبیند و میگوید او زنده است که این زمان یک ساعت طول کشید.
البته به علت قدرت بدنی بالا و انجام دادن ورزش کشتیکج توانایی زیادی داشتم و تا به حال نیز 8 بار عمل جراحی 7 تا 8 ساعته بر روی سر، پا و دستم انجام شده است. یک ماه در بیمارستان آریا بستری شدم و بقیه در بیمارستان بقیةالله بودم.
بعداز اینکه من را از شهدا جدا کردند با یک آمبولانس به اسلام آباد غرب بردند و یک عمل جراحی بر روی پایم انجامدادند تا جلوی خونریزی را بگیرند، البته در اثر سوراخهای زیاد در بدنم به جای خون، کف از آن خارج میشد.
* 30 سال ننشستم
از سال 62 تاکنون به خاطر وجود 2000 ترکش در بدن قادر به نشستن 2 زانو و 4 زانو نیستم و باید حتماً بخوابم. سر و صدای بسیار برای من آزار دهنده است. شدت درد در بدنم در اوایل جانبازی به قدری بود که 4 قرص والیوم میخوردم. صدها بار از خدا طلب مرگ کردهام چون نمیتوانم بنشینم و درست بخوابم و کارهایم را انجام دهم. با این همه تنها بنیاد شهید و امور ایثارگران با 50 درصد جانبازیم موافقت کرده است.
سال 59 ازدواج کردم که 3 دختر و یک پسر حاصل آن است. همسرم و فرزندانم بسیار به من کمک کردهاند. همسرم یک سال به بیمارستان تردد میکرد و غمخوار من بود و فرزندانم را طوری تربیت کردهام که مرید واقعی امام و رهبری هستند و سعی کردهام مثل خودم باشند.
سال 63، پایان آخرین مرحله حضور در جبهه بود و در آن برهه مسئول عملیات مبارزه با مواد مخدر کل کشور را برعهده گرفتم. تیمهایی چون شعبه (1)، (3) و (5) را برعهده داشتم و تمام عملیاتهای ما درهرمزگان، سیستان و بلوچستان و کرمان انجام میدادیم.
*ماجرای مسجد ابوذر
آن شب مسجد ابوذر پر از جمعیت بود و حفاظت این شکلی وجود نداشت. من جلوی در ایستاده بودم و بیرون نیز مملو از جمعیت بود. وقتی ضبط منفجر شد ازدحام زیادی شد و مقام معظم رهبری را به بیمارستان بهارلو واقع در میدان راهآهن انتقال دادند. بالگردی آمد و اعلام شد آقا را داریم میبریم تا مردم متفرق شوند.
شخصی به نام خلیل بود که مسئول عملیات کمیته بود و شباهت زیادی به آقا داشت. او را در برانکاردی خواباندند و در بالگرد گذاشتند و مردم با دیدن این صحنه متفرق شدند و پزشکان توانستند عمل ابتدایی را انجام بدهند
*سمت های که بر عهده داشتم
درعملیات مرصاد در غرب کشور نیز حضور داشتم و بعد ازجنگ 6 ماه مسئول حفاظت حرم امام را برعهده داشتم. مرزبان مرز بازرگان به مدت یک سال، مسئول ایمنی انتظامی خدمات گمرک ایران، 4 سال جانشین حراست دانشگاه آزاد، 6 سال مدیر حراست اموال و املاک بنیاد شهید، 2 سال معاون حراست فیزیکی سازمان اقتصادی کوثر بنیاد شهید را بر عهده داشتم و یک سال و نیم نیز معاون کل حفاظت فیزیکی وزارت ورزش و جوانان را برعهده دارم.
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر حاج رضوان از حاج حسن شاطری اینگونه میگوید: بعد از جنگ سی وسه روز شنیده بودم که مهندسی از ایران برای مدیریت و در دست گرفتن کار بازسازی به لبنان آمده اما او را نمیشناختم. تخریب جنگ زیاد بود و نگرانی ما هم در آن شرایط بسیار. خرابیها باید زودتر آباد میشد و مردم باید زودتر سرو سامان میگرفتند. یکسال قبل از شهادت عماد بود، روزی نگرانیم را به او گفتم که در این شرایط مهندسی که از ایران آمده چگونه میتواند این همه کار را انجام دهد.
حاج عماد لبخندی زد و گفت:خیالتان راحت! کسی آمده که بهترین فرد برای این کار است.
بعد از یکسال و در زمان شهادت عماد روند بازسازی به قدری خوب پیش رفته بود که دیگر همه جا مهندس ایرانی را میشناختند؛ کسی که بیوقفه کار کرده بود و خرابیها زودتر از حد تصور همه آباد شده بود.
مهندس حسام (شهید شاطری)بعد از شهادت حاج عماد برای عرض تسلیت همراه مسوولین ایرانی به خانه ما که آمد برای اولین بار او را دیدم.
خانه شلوغ بود و همه به احترام او برخاستیم. در این مدت آنقدر تعریف او را شنیده بودیم که دوست داشتم او را از نزدیک ببینم.
مهندس تا مرا دید، نزد من آمد وگفت : مادر، از شما تقاضایی دارم. صمیمیت کلامش بر جانم نشست وقتی مرا مادر خطاب کرد.
گفتم :بفرمایید
گفت:اگر میشود از این جایی که ایستادید چند قدم آنطرفتر بروید.
با تعجب گفتم:حتما و یک قدم عقب رفتم .
ایشان با حضور آن همه مسوولین وجمع رسمی ،بر زمین نشست و بر جای قدمهایم بوسه زد.
همه جمع منقلب شدند و من شرمنده تواضع ایشان .چون باید مقام ایشان را در لبنان بدانی و احترامی که همه ما برای ایشان قایل بودیم و بدانی که کار ایشان چقدر تواضع و صمیمیت به همراه داشت. ایشان برخاست و گفت :شنیدهام بهشت زیر پای شماست.
شهید شاطری در حال بوسه زدن بر دستان امام خامنه ای
خوشا بحالت ای شهید...
بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):هر کس پیشانی مادر خویش را ببوسد،از آتش جهنم دور می ماند.
عالم شده معطر از گلشن خدیجه خندد گل محمد در دامن خدیجه
میلاد حضرت زهراعصمت الله الکبری مبارک.
سخنان مهم سید حسن نصرالله:
میخواهند سوریه را نابود کنند تا از معادله منطقه حذف شود
دوست دارم که سوری ها بشنوند که چیزی که برای سوریه خواسته شده این است که کشوری قوی در آینده نداشته باشند جدای از اینکه رهبری آن را چه طرفی برعهده بگیرد آنها می خواهند سوریه را نابود کنند تا آن را از معادله منطقه ای حذف کنند.
دبیر کل حزب الله تاکید کرد: آنها می خواهند سوریه کشوری تاثیرگذار در منطقه نباشد در حالی که سوریه شریک در برنامه ریزی ها و گرایش ها در تحولات منطقه بوده است و می خواهند سوریه را به کشوری درگیر و سردرگم و گرسنه مبدل کنند.
سید حسن نصر الله گفت:آنچه که در سوریه جریان دارد و ادامه دارد خطرات زیاد و چالش های زیادی را برای سوریه و قضیه فلسطین به همراه خواهد داشت و قضیه فلسطین را با آینده ای مبهم رو به رو می کند و این گونه آمریکایی ها با قدرت به منطقه باز می گردند و قضیه فلسطین با خطر نابودی روبه رو است و همه این امور بر لبنان و فلسطین تاثیر می گذارد و موجب می شود که اسرائیل زمام امور را به دست بگیرد.
بازی سلاح شیمیایی در سوریه تلاشی برای دخالت خارجی در سوریه است
دبیر کل حزب الله درباره اتهام برخی کشورهای غربی به سوریه درباره استفاده از سلاح شیمیایی گفت : بازی سلاح شیمیایی تلاشی جدید برای دخالت خارجی ها در سوریه است تا آنها بیایند و سوریه را نابود کنند.
سید حسن نصرالله گفت: طی دو سال گذشته از بحران سوریه با سیل فتوا و اعلان جهاد روبه رو بوده ایم و آنچه در لبنان اتفاق افتاد چیز جدیدی نبود از دو سال پیش دعوت ها به جهاد مطرح می شود و این موضوع ارتباطی با سخن گفتن از دخالت حزبالله در سوریه ندارد.
دبیرکل حزب الله در ادامه سخنرانی خود گفت: آیا [از سوی موافقان دولت سوریه] فتوایی صادر شده است که هر کسی که مخالفان را تایید کند خونش مباح است؟ فتواهایی که علیه ارتش سوریه و کسانی که به آن کمک میکنند هیچ ارتباطی به دین و شریعت نداشته و صاحبان این فتواها نمیخواهند که هیچگونه گفتوگوی سیاسی وجود داشته باشد.
وی افزود: در برخی از مراحل هیچ کدام از اعضای مخالفان سوری جرات صحبت کردن درباره گفتوگوی سیاسی را نداشتند چون از کشورهایی که حامی جنگ و گروههای مسلح بودند هراس داشتند.
پیشبینی کرده بودند که نظام سوریه دوماهه سرنگون میشود
دبیر کل حزبالله لبنان گفت: بسیاری از کسانی که جنگ میکنند و کسانی که با رؤسا و پادشاهان و وزیر امور خارجه برخی کشورها دیدار کردند، پیشبینیهایی را شنیدند که بر اساس آن گفته شده بود که نظام سوریه تنها دو ماه دوام خواهد آورد اما چندین بار این دو ماه را تمدید کردند. دو سال از درگیریهای خونبار در سوریه گذشت اما درگیریهای میدانی در سوریه به کجا خواهد انجامید؟ برخیها به دنبال آن هستند که اوضاع را به بدترین حالت پیش از دیدار اوباما و پوتین برسانند.
قادر به سرنگونی نظام سوریه با مداخله نظامی نیستند
سید حسن نصرالله ادامه داد: شما قادر به سرنگونی دمشق نبوده و نمیتوانید نظام سوریه را با مداخله نظامی سرنگون کنید. درگیری طولانی است و هرگز نظام سوریه را نیز دعوت نکردهایم که این موضوع را به صورت نظامی خاتمه دهد اما میگوییم که شما با اتکا به توان نظامی قادر به سرنگونی نظام نخواهید بود.
وی افزود: تا این لحظه هیچگونه نیروی ایرانی در سوریه وجود نداشته است و همه این موضوع را میدانند و اگر آمریکاییها و انگلیسیها شواهدی در این زمینه داشتند اقدام به ایجاد مشکل در این زمینه میکردند. البته کارشناسان ایرانی از دهها سال پیش در سوریه حضور دارند.
دوستان سوریه هرگز اجازه سرنگونی نظام این کشور را نخواهند داد
دبیر کل حزب الله لبنان تاکید کرد: سوریه دوستان واقعی در منطقه و جهان دارد که هرگز اجازه نخواهند داد که این کشور توسط آمریکا یا اسرائیل یا توسط گروههای تکفیری سرنگون شود.
وی گفت: هر آنکه دوست دارد تا قضیه فلسطین گم نشود و کسانی که خواستار مصلحت لبنان، اردن، ترکیه و عراق و تمامی ملتهای منطقه هستند باید در راستای ایجاد راهحل سیاسی در سوریه عمل کنند.
سید حسن نصرالله گفت: هر کسی که خواستار حل مشکل آوارگان است که هم اکنون حدود یک میلیون آواره در لبنان حضور دارند، تنها راهحل آن است که این افراد به کشورشان بازگردند و این شیوه حل سیاسی است اما استمرار رویکرد نظامی هیچ حاصلی به همراه نخواهد داشت.
وی ادامه داد: سوریه نام گروه نماینده نظام سوریه برای مشارکت در گفتوگوها را به روسیه اعلام کرد اما طرف دیگر همچنان مذاکره و راهحل سیاسی را رد میکند و اوضاع را به سوی گزینه نظامی به پیش میبرد.
دبیر کل حزبالله لبنان درباره برخی فتواها که خون مردم را مباح دانسته ابراز تاسف کرد.
سید حسن نصرالله در ادامه سخنان خود تاکید کرد: ما همواره ساکنان روستاهای حومه القصیر را به آشتی با همسایگان دعوت کردیم اما گروههای مسلح هر توافق آتشبسی را از میان میبردند.
وی افزود: در برهه اخیر حملات به این روستاها افزایش یافت و بر اساس اطلاعات موثق شماری زیادی از جنگجویان برای سیطره بر این روستاها آماده میشوند و برخی از لبنانیها نیز در این عملیات دخیل خواهند بود بنابراین طبیعی بود که ارتش سوریه و کمیته های مردمی به مقابله با این افراد مسلح بروند و آن اتفاق روی داد و مکر این افراد مسلح به خودشان بازگشت.
دبیر کل حزب الله ادامه داد: از دو سال پیش در لبنان فتوا صادر میشود و یا با سخنرانیها مردم را تحریک میکنند و یا پول و سلاح برای جنگجویان میفرستند و هر آنچه در قبال سوریه میتوانستند انجام بدهند، انجام دادند.
دبیر کل حزب الله گفت: برخی چیزهایی که محرمانه گفته میشود پس از آنکه روی داد آشکار گفته شد یعنی لبنانیهایی در حمله به لبنانیها در القصیر مشارکت داشتند و با آنها جنگیدند.
سید حسن نصرالله افزود: دولت لبنان چه اقدامی را انجام داد اصلا چه کاری می توانست انجام بدهد آیا می توانست ارتش لبنان را به روستاهای سوریه اعزام کند که لبنانیها در آنجا سکوت دارند؟ دولت لبنان نمیتوانست این کار را انجام بدهد، بیشترین کاری که میتوانست انجام بدهد این بود که اعتراضی را به اتحادیه عرب ارسال کند در حالی که اتحادیه عرب خود درگیریها در سوریه را اداره میکند.
مردم ریف القصیر حق دارند که از خود دفاع کنند
دبیر کل حزب الله گفت: حق مردم القصیر است که از خود دفاع کنند و کمک دریافت کنند ما لبنانیها در ریف القصیر را تنها نمیگذاریم تا در معرض حملات گروههای مسلح قرار بگیرند.
نمیخواهیم درگیریهای لبنان به سوریه کشانده شود
ما نمی خواهیم مشکلی در لبنان به وجود آید و نمی خواهیم که درگیری های سوریه به لبنان سوق پیدا کند گروه هایی لبنانی در ریف القصیر به لبنانی ها حمله کردند و ما اسامی آنها را می دانیم اما حرفی نمی زنیم زیرا می خواهیم لبنان از هر گونه مناقشه ای دور نگاه داریم نه اینکه هراسی داشته باشیم بلکه از لحاظ شرعی، ملی و اخلاقی اسامی آنها را فاش نمی کنیم.
جنگ در سوریه باید متوقف شود
دبیر کل حزب الله گفت: آنچه در سوریه جریان دارد برای همه ما اهمیت دارد و اکنون دیگر وقت آن نیست که لبنانی ها تنها برای سوری ها آرزو کنند و یا خود را با صدور بیانیه ای بی گناه بدانند همه کسانی که با کشورها و دولت هایی در خارج از لبنان ارتباطاتی دارند باید این تک صدا را بشنوند و آن اینکه جنگ در سوریه باید متوقف شود.
سید حسن نصر الله گفت: واقعا شرم آور است که وقتی روحانی مسلمان و یا مسیحی درباره سوریه دیدگاه خود را بیان می کند وی را متهم کرد که سفیر نظام سوریه است به شما می گویم که بر جنگ در سوریه تکیه نکنید و پیش بردن جنگ تا مرزهایی خطرناک محدود به مرزهای سوریه باقی نخواهد ماند.
تکفیریها تهدید کردهاند حرم حضرت زینب را نابود میکنند
«سید حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله لبنان در ادامه سخنرانی خود به حرم حضرت زینب سلامالله علیها اشاره کرد و گفت: برخی گروههای مسلح در فاصلهای حدود چند صد متر با حرم حضرت زینب در شام فاصله دارند و در این زمینه حساسیت بسیار زیادی وجود دارد چون این گروهها تهدید کردهاند در صورتی که بر این کشور سیطره یابند حرم حضرت زینب را نابود میکنند و شاهد آن هستیم که این افراد از این اقدام عقبنشینی نکردهاند. این امور عواقب خطرناکی به همراه دارد همانطور که تکفیریها پس از آنکه اقدام به انفجار حرم امامان در سامرا کردند عواقب و نتایج خطرناکی به وجود آمد.
کسانی که در دفاع از حرم حضرت زینب شهید میشوند مانع از ایجاد فتنه میشوند
وی گفت: کسانی که از این حرم دفاع میکنند و در دفاع از آن شهید میشوند اینها کسانی هستند که مانع از ایجاد فتنه میشوند.
دفاع از حرم حضرت زینب واجب است
دبیر کل حزبالله لبنان تاکید کرد: جلوگیری از تخریب حرم حضرت زینب و ایستادن در برابر تکفیریها برای مقابله با تخریب این حرم واجب است.
سید حسن نصرالله به موضوع افراد ربوده شده «اعزاز» پرداخت و گفت: ادامه این موضوع تا به امروز بسیار دردناک بوده و دیدن خانواده این افراد که از خیابانی به جای دیگر میروند بسیار دردناک است. دولت تاکنون به نتیجهای نرسیده است و کسانی که اقدام به ربودن افرادی میکنند و آنها را نمیکشند اهداف به خصوصی را دنبال میکنند اما هدف از ربودن این افراد چیست؟ در لبنان هیچ کس نمیداند ربایندگان چه چیزی میخواهند در صورتی که خواستار فشار سیاسی بودند پس باید گفت که این اقدام به شکست انجامید.
وی تاکید کرد: هیچ کس با اینگونه اقدامات غیر انسانی نمیتواند علیه ما و بر موضع ما تاثیر بگذارد. شنیدیم که برخی گفتهاند که آنها خواستار آزادی برخی زنان در زندان سوریه هستند و در صورتی که این موضوع صحیح باشد پس ما آماده دخالت در این موضوع هستیم اما پس از آن این موضوع رد شد.
دبیر کل حزبلله لبنان گفت: تظاهرات در اینجا و آنجا مشکل را حل نمیکند و مذاکرات با عربستان و ترکیه و دیگر کشورها نیز نتیجهای به همراه نداشته است. آیا شما گمان میکنید که ما شاهد این امور و دردها بدون هیچگونه تحرکی خواهیم بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
حجتالاسلام جهانشاهی معروف به «طلبه سیرجانی» پس از 4 ماه بازداشت، پیامی از اوین برای «بچههای حزباللهی» صادر کرد.
به گزارش بی باک به نقل از فارس، جمعی از طلاب بروجردی آمر به معروف، اوایل سال جاری با تهیه طوماری به امضای قریب یکصد تن از علما و روحانیون خواستار برخورد مسئولان با مظاهر بی عفتی در سطح شهر شدند.
آنها پس از چندی به منظور پیگیری مطالبات خود در برخورد با مفاسد اجتماعی اقدام به تجمع در مقابل فرماندهی انتظامی این شهرستان کردند که پس از یک ساعت با وعده مسئولان برای پیگیری خواسته آنها، پایان یافت.
در حالی که اقدام مذکور از سوی مدیر کل ارشاد بروجرد مورد تقدیر قرار گرفت، مدتی بعد سه تن از افراد مذکور به دادگاه ویژه روحانیت احضار، محاکمه و به حبس، نفی بلد، شلاق و جریمه نقدی محکوم شدند.
آیتالله علمالهدی امام جمعه مشهد در نامهای به رئیس ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، برخورد قضایی با آمران به معروف را «اقدامی ناحق که سبب جریحهدار شدن احساسات دینی مردم شده است»، توصیف کرد.
جمعی از طلاب در اعتراض به احکام صادره، از هشتم شهریور ماه امسال در حوزه علمیه امام صادق (ع) بروجرد تحصن کردند و یک روز بعد نیز، جمعی از «طلاب عدالتخواه» از شهرهای مختلف به آنها پیوستند.
روز بیست و چهارم شهریور ماه، سه طلبه بروجردی و حجتالاسلام جهانشاهی معروف به «طلبه سیرجانی» و پنج تن از همراهان وی از جمله مسئول سایت «قیام یاران ولایت» بازداشت و برای طی مراحل قضایی به تهران منتقل شدند.
چندی پیش برخی بازداشتشدگان آزاد شدند اما طلبه سیرجانی و محسن شیرازی طلبه 19 ساله و مسئول اطلاعرسانی جنبش مردمی عدالتخواهی با گذشت چهار ماه از دستگیری همچنان در بازداشت به سر می برند.
خانواده طلبه سیرجانی آخرین بار حدود سه ماه پیش با او در اوین ملاقات کردهاند و هنوز وضعیت حجتالاسلام جهانشاهی و تنها همراه وی روشن نشده و زمانی برای محاکمه آنها تعیین نشده است.
حجتالاسلام جهانشاهی نیمهشب 22 دی ماه جاری پیام کوتاهی با عنوان «کوچکترین سرباز ولایت» از «اتاق 1 بند ویژه روحانیت اوین» خطاب به «نیروهای حزباللهی» و «بچه هیأتیها» صادر کرده و از انتقال شیرازی به بند عمومی زندان خبر داده است.
در این پیام که با «بسم رب الحسین (ع)» آغاز شده، آمده است: «محبین اهل بیت، حاجمنصور ارضی، حاجسعید حدادیان، حاجمحمود کریمی، حاجمهدی سلحشور، حاجسعید قاسمی، حاجآقا آقاتهرانی، حاجآقا میرباقری، حاجعلیرضا پناهیان، سیاسیون، اصحاب رسانه، عدالتخواهان، بسیجیان، دانشگاهیان و با بصیرتها، فقط یادتان باشد ما را تنها گذاشتید».
بسم رب شهدا و صدیقین
با عرض سلام خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امام شهدا امام خمینی
روح طیبه شهدای عزیز با سلام خدمت مقام معظم رهبری امام خامنه ای
خانواده شهدا و ایثارگران
با سلام خدمت چهار دیپلمات عزیز شیر در بند سردار حاج احمد متوسلیان و خانواده های این عزیزان
این وبلاگ بلطف الهی شروع بکار میکند
قراره تو این وبلاگ همه انهایی که شب ها و روزهاشون با یاد این سرداران عزیز میگذره دل نوشتهاشون
و حرف هایی که با این شیرهای دربند دارند رو تو این وبلاگ بزنن
و هر پست این وبلاگ متعلق به این دل نوشته هاست
متن حرف هاتون رو در قسمت نظرات یا در به ایمیل ما بفرستید
پس منتظر حرف های دلتون هستم...
وبلاگ دل نوشتهای شما با چهار دیپلمات
www.ahmadmotevaseliyan.parsiblog.com
بسم الله الرحمن الرحیم
از آنکه روی گردانده ناامید مشو!
و خلَّف فینا رایةَ الحقِّ، مَن تَقدَّمها مَرق، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق، و مَن لَزِمها لَحَق، دلیلُها مَکیثُ الکَلام، بَطِىءُ القِیام، سَریعٌ إذا قَام، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَکم و أَشَرتم إلیه بِأَصابِعِکم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللَّهُ، حتَّى یُطلِعَ اللَّهُ لَکم مَن یَجمَعُکم و یَضُمُّ نَشرَکم، فلاتَطمَعوا فِى غَیرِ مُقبِلٍ و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِرٍ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَیْهِ و تَثبُتَ الأُخرَى، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُتا جَمِیعاً.(1)
او (یعنی: پیامبر) پرچم حق را برافراشت و در میان ما به یادگار گذارد. آن کس که از زیر سایه این پرچم پاى پیش نهد، از شریعت اسلام خارج گردد و آن کس که از پیروىاش سر باز زند، به هلاکت رسد و سرانجام کسى که زیر سایه این پرچم به پیش رود راه سعادت پیموده.
پرچمدار این پرچم با شکیبایى و آرامش سخن گوید و با کُندى و تأنى در اجراى کارها بپا خیزد؛ امّا چون بپا خواست بسى شتاب کند تا به پیروزى نهایى رسد. پس آنگاه که سر در گرو فرمانش نهادید و با سرانگشت به سویشاشاره کردید، دوران او سپرى شده، مرگش فرا رسد.
از آن پس ناگزیر مدتى که مشیت الهى اقتضا کند در انتظار به سر برید. آنگاه خداوند شخصیتى را برانگیزد تا شما را[ که به اختلاف و جدایى گراییدهاید ] جمع کند و پراکندگى شما را سامان بخشد. پس به کسى (چیزى) که رو نکرده دل مبندید و از آن که رو گردانده ناامید مشوید.(2)
آگاه باشید که آل محمّد -صلى الله علیه و آله- مانند ستارگان این گنبد مینا باشند؛ آن هنگام که یکى از آنها غروب کند دیگرى بدرخشد.
گویى چنان است که در پرتو آل محمد -صلى الله علیه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مىبینم و آنچه را که آرزویش را در دل مىپروراندید بدان دست یافتهاید.
ابن ابى الحدید مىنویسد:
امام این خطبه را در سومین جمعه زمامدارى خود ایراد فرمود و ضمن آن به مطالبى پیرامون احوال خود اشاره کرد.
وى سپس همچون دیگر شارحان، هدف از بیان این خطبه را پیشگویى از مهدى و توصیف آن حضرت دانسته، مىگوید:
شخصى را که خدا برمىانگیزد از اهلبیت است و این سخن اشاره به مهدى آخرالزمان مىباشد و در نزد ما (اهلتسنن) موجود نیست و از این پس وجود پیدا خواهد کرد و به عقیده امامیه اکنون موجود مىباشد.(3)
معناى و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِرٍ این است که از کسى که روگردانده نا امید مشوید؛ و مصداق آن غیبت حضرت مهدى و روگردانى آن حضرت از تصدّى ریاست و زعامت ظاهرى است تا هنگام ظهور.
ابن ابى الحدید براى فرار از پذیرفتن ولادت آن بزرگوار و غیبتش، به تکاپو افتاده و خواسته وانمود کند لازمه مُدْبِر بودن، موجود بودن است و در صورت وجود نداشتن، تعبیر به ادبار و روگردانى غلط است و مفهوم عقلانى ندارد. آنگاه کلمه و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِرٍ را چنین معنا مىکند که هرگاه این مهدى از دنیا رفت و فرزندانش را به جانشینى برگزید و کار یکى از آنها به اضطراب و ناپایدارى گرایید، مأیوس نشوید و به شکّ نیفتید و نگویید شاید ما در پیروى اینان دچار اشتباه شدهایم.
حال آنکه اعتقاد شیعه مخالف نظر ابن ابی الحدید بوده و معتقد است امام زمان به دنیا آمده و اکنون در غیبت به سر میبرد.
پی نوشتها
1. خطبه 100
2. شاید مقصود این باشد که به امام حاضر که به دنیا بىتوجه است، یا از اصلاح کار شما در شرایط موجود ناتوان است، طمع نورزید و از امام زمان که غایب مىشود ناامید نگردید، که رمز پیروزى و کلید حل مشکلات در دست اوست. چه ممکن است کسى که روگردانده، یک پایش بلغزد (و پاى دیگرش برقرار ماند) آنگاه پس از مدتى هر دو با هم به جاى خود برگردند (و دین خدا را که دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد).
3. شرح نهجالبلاغه، ج 7، ص 94 و 95.
برگرفته از منشورات دبیرخانه دائمی اجلاس حضرت مهدی